نام کاربری      ثبت نام
کلمه عبور      كلمه عبور را فراموش كرده‌ايد؟
به خاطر بسپار  

عضويت و فعاليت در سايت منوط به رعايت قوانين جمهوري اسلامي مي‌باشد.

ارسال یک مطلب زیبا

اینجا همه عزادارند... - حرف ما

ارسال شده توسط :seyyedmasood تقریبا 3407 روز قبل در همه      

"تسلیت به جامعه 100 هزار نفری شرق اصفهان و خانواده های داغ دیده از سونامی سرطان"


 


مدتهاست از شیوع عجیب سرطان در منطقه بن رود (ورزنه) شرق اصفهان می گذرد، امیدوارم خوانندگان گرامی تصمیم به دست گرفتن قلم این حقیر و این نوشتار را ناشی از تعصب و حس ناسیونالیستی تلقی نکرده باشند و صرفا با این عبارت که سرطان در همه جا زیاد شده است وجدان خود را قانع نکنند(!) که اگر ناشی از آن حس هم باشد ایرادی ندارد. مدتها بود که به جهت همدردی و حسی که هنگام از دست دادن فردی از همشهریان به حقیر دست می داد تصمیم گرفته بودم که اگر زود و به موقع اطلاع پیدا کردم حتما در این پایگاه عرض تسلیتی داشته باشم،



اما این اواخر هر چند هفته یک بار که به شهر بر میگردم تمام طول مسیر را به این فکر می کنم که اینبار در شهرمان چه اتفاقی افتاده است و باز به خاطر درد لاعلاج و نکبت سرطان، چه خانواده هایی را عزادار خواهم دید، و تسلیت خواهم گفت. متاسف می شوم  وقتی می بینم خانواده ای فرزند جوان خود را از دست داده است، و فرزند دیگر نیز به درد مبتلاست، با خودم فکر می کنم حتما اعضای این خانواده دیگر نمی دانند که باید برای فوت یک فرزند گریه کند یا برای جوان دیگرشان...


دیگر حوصله ی ایستادن لب جاده برای آمدن به شهرم را ندارم، شاید فکر کنید به خاطر ساعت های تکراری که اتفاق می افتد، نه! دیگر تحمل این را ندارم که مدتی بایستم و چند خانواده را ببینم که دارند از بیمارستان بر می گردند، بیمارستان سرطان را می گویم، بخدا وضعیت بد است، دیگر لازم است عده ای مغز معیوبشان را به کار گیرند و چاره ای بیندیشند، کسانی که می دانند مشکل کجاست و مرتب می گویند، خب شاید تواناییشان بیشتر نیست، همین هم که مدام نامه می نویسند و پیگیری می کنند نفس کار خیلی خوب است و جای تشکر دارد، اما کافی نیست. بغض گلویم را گرفته بود وقتی امروز دیدم تلویزیون یک یوزپلنگ را نشان می داد که کنار جاده ای بر اثر برخورد ماشین کشته شده بود، می خواهم بنشینم و ساعت ها گریه کنم، به حال خودم و این مردم مظلوم. خب حتما حکمتی دارد، حتما حیات وحش از حیات انسان مهم تر است. انگار در این شهر تخم مرگ پاشیده اند، می خواهم گریه کنم به خاطر این که وقتی کسی وارد شهر می شود اولین چیزی که جلب نظر می کند عده ای هستند که درب مسجدی جمع شده اند و مجلس ترحیم گرفته اند، وقتی به تابلو های اعلانات سطح شهر نگاهی می اندازد پر است از اعلامیه فوت عده ای جوان.


چند علتی که تا کنون درباره آن بحث شده و بیشترین تقصیر بر گردن آنهاست، یکی تالاب گاوخونی است که نقش آن حقیقتا خارج از تصور هم نیست، علت دوم و سوم عبور کانال زهکشی است که با عبور از وسط شهر آلودگی های زیادی را به همراه آورده است و رودخانه زاینده رود هم عاملی است که با انتقال زه و فاضلاب روستاهای در مسیر خود آلودگی زیادی ایجاد کرده است، اما عامل آخری که قصد اشاره به آن را دارم، وجود پایگاهی برای دفع و فراوری زباله های خاص است که بین خرند و ورزنه در فاصله خیلی کمی از منطقه شهری واقع شده است، که آن هم احتمالا در این سونامی مرگبار نقش داشته باشد. اطلاعی که پیدا کرده ایم شورای شهر و مسئولین از ابتدای دوره مسئولیت خود پیگیر مسائل مربوط به بیماری سرطان بوده اند و با طرح در خبرگزاری ها و نامه نگاری های متعدد با مسئولین بهداشت استان و نمایندگان استان دنبال کار بوده اند و آخرین نامه ای هم که نوشته شده طبق گفته دوستان در حاشیه تشییع مرحوم جابر بوده است، که به اعضای محترم شورا عرض می کنیم، اگر پاسخ مناسبی از مسئولین مربوط در این زمان داده نشد، حتما موضوع را در رسانه ی ملی مطرح و نسبت به تامین امنیت بهداشتی و روانی مردم شهید پرور شهر ورزنه اقدام فرمایند، مسئولین استان باید بدانند زمانی مردم ورزنه، کسانی همچون شهدای ترابی، میراحمدی، مقصودی و... در اوج خفقان و با سختی بسیار در راهپیمایی ها و اقدامات انقلابی تهران، قم و اصفهان حضور داشتند و نقش تعیین کننده داشتند، شهید ترابی کسی بود که در میدان امام اصفهان در سخنرانی بنی صدر خائن به ملت و انقلاب ایستاد و پس از آن مورد شکنجه و ضرب و شتم منافقان قرار گرفت. این مردم دین خود را بارها و بارها به اسلام و انقلاب ادا کرده اند و وضعیت موجود حق این خانواده های معظم شهدا و ایثارگر و این مردم مظلوم نیست.


والسلام.




ادامه مطلب...










Last updated April 2024

Valid XHTML   •   Valid CSS